مامانی هم رفت...
و این ماییم این روزها ، که هنوز لباس عزا در نیاورده ،دوباره مشکی پوشیدیم...
و من،
که چقدر حالم بد است و هیچ کس نمی فهمد...هیچ کس...حتی تو : خدا!
واااای... اون بالاها چه خبره؟ خدا داره چی کار می کنه؟ عزرائیل جان؟ حواست هست؟عزیزم... خیلی تسلیت... کاش دیگه نیان این روزهای سیاه...
خونتو گم کرده بودم . بعد عمری اومده بودم مثل همیشه شادی رو ببینم تو کلمه هات ... نبود . متاسفم . خدا رحمتشون کنه ...
تسلیت میگم...هر چی خاک ایشونه عمر شما باشه=========================از بابت تبریکی که گفتی هم ممنونم...این تضادها هستند که زندگی رو می سازن...
واااای... اون بالاها چه خبره؟ خدا داره چی کار می کنه؟ عزرائیل جان؟ حواست هست؟
عزیزم... خیلی تسلیت... کاش دیگه نیان این روزهای سیاه...
خونتو گم کرده بودم . بعد عمری اومده بودم مثل همیشه شادی رو ببینم تو کلمه هات ... نبود . متاسفم . خدا رحمتشون کنه ...
تسلیت میگم...
هر چی خاک ایشونه عمر شما باشه
=========================
از بابت تبریکی که گفتی هم ممنونم...
این تضادها هستند که زندگی رو می سازن...