۳۳

مامانی هم رفت... 

و این ماییم این  روزها ، که هنوز لباس عزا در نیاورده ،دوباره مشکی پوشیدیم... 

و من، 

که چقدر حالم بد است و هیچ کس نمی فهمد...هیچ کس...حتی تو : خدا!

نظرات 3 + ارسال نظر
آرزو جمعه 15 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 21:22 http://journalisty.blogfa.com

واااای... اون بالاها چه خبره؟ خدا داره چی کار می کنه؟ عزرائیل جان؟ حواست هست؟
عزیزم... خیلی تسلیت... کاش دیگه نیان این روزهای سیاه...

شیدایی سه‌شنبه 10 دی‌ماه سال 1387 ساعت 07:50 http://www.sheidayii.persianblog.ir

خونتو گم کرده بودم . بعد عمری اومده بودم مثل همیشه شادی رو ببینم تو کلمه هات ... نبود . متاسفم . خدا رحمتشون کنه ...

نیره جمعه 13 دی‌ماه سال 1387 ساعت 01:43 http://salimi.blogfa.com

تسلیت میگم...
هر چی خاک ایشونه عمر شما باشه
=========================
از بابت تبریکی که گفتی هم ممنونم...
این تضادها هستند که زندگی رو می سازن...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد